بهترین توصیف از تفاوت بین دو مفهوم "تیم و کارگروهی" توسط Jon R. Katzenbach و K. smith بیان شده باشد. آنها نظریهی خود را با بررسی مفهوم پیچیدهی واژهی تیم آغاز میکنند:
دلیل
توصیف واژهی "تیم" چیست؟
دلیل اول مشخص کردن منظور ما از واژهی
تیم است چرا که این واژه برای افراد مختلف معانی گوناگونی دارد.
ذهن
برخی از شنیدن این واژه به ورزش، مربیگری، و تمرینهای سخت برای پیروزی و قهرمانی در یک رشتهی خاص کشیده میشود.
برخی نیز به ارزشهای کار تیمی همچون مشارکت، همکاری، و کمک به یکدیگر توجه میکنند.
برخی دیگر فکر میکنند هر گروهی که با یکدیگر کار میکنند، یک تیم هستند و ذهن بعضیها هم در وهلهی اول به مشارکت دو نفر همچون ازدواج و یا شراکتهای کاری معطوف میگردد.
آنها مابین یک تیم واقعی و آنچه که آن را «صرف یک گروه از افراد با هدفی
مشخص» میدانند تفاوت قائل میشوند:
"یک تیم به تعداد کمی از افراد گفته میشود که دارای مهارتهای تکمیلکنندهی یکدیگر بوده و دارای مقاصد، اهداف، و رویکردی مشترکاند که بر مبنای آنها به هم پیوند میخورند و به یکدیگر تکیه میکنند"
بنابر نظر koutzenback و Smith اعضای تیم به یکدیگر وابستهاند و این بدین معنی است که عدم فعالیت یک عضو از تیم باعث عدم انجام کار تیمی میشود.
کار آنها اثر متقابل بر یکدیگر میگذارد. اما به عکس، گروههای کاری، گروهی از افراد هستند که با یکدیگر کار میکنند و از راهنمایی یک نفر بهره میبرند. کار شخصی در آنها بیشتر نمود دارد.
طبق نظر کاتزنباخ و اسمیت:
"تیم به یک گروه کاری گفته میشود که
تمامی شرایط یک تیم واقعی را داراست و اعضای آن کاملاً به شکوفایی و موفقیت یکدیگر
متعهد هستند. این تعهد معمولاً منجر به رشد تیم میگردد. تیمی که دارای قدرت
اجرایی بالا است، مشخصاً تمامی کارها را بهتر از تیمهای دیگر انجام میدهد و تمام
انتظارات منطقی اعضا را برآورده میسازد"
طبق گفتهی کاتزنباخ و اسمیت، شش اصل برای کار تیمی وجود دارد:
- تعداد
کم افراد (کمتر از ۱۲ نفر)
- مهارتهای
تکمیل کننده
- نیت
مشترک
- پذیرش
رویکرد کاری توسط تمام اعضای تیم
- مسئولیت
-پاسخگویی همگانی